بابا

ساخت وبلاگ
عشق منهمسر عزیزمده ساله و خورده ایه که با همیمخیلی فراز و نشیب داشتیم، تلخ و شیرین داشتیم.. روزایی بوده که ازت متنفر بودم.. روزایی هم بوده که جونمو برات میدادم..نمیدونم انتهاش چی میشه؟ نمیدونم آخر قصه ما کجاست؟ ولی تو همین لحظه یه چیزی رو مطمئنم.. این که خیلی دوستت دارم و خیلی بابت بودنت قدردانم. اینکه در مجموع ازت راضی ام و خیلی تو زندگی باهات بهم خوش گذشت. و قطعا لحظات خوبش از بدش خیلی بیشتر بود.. امیدوارم توام راجع به من همین نظر رو داشته باشی..تا الان از پسش بر اومدیم هرچی که بوده هر چی که گذشته مهم اینه که الان ما اینجاییم.. و کلی امید دارم که ازین به بعدش خیلی قشنگترم خواهد بود .. دلم میخواد سر و سامون گرفتن بچه هامون، شیرینی نوه هامون رو کنار تو ببینم عزیزدلم... بابا...ادامه مطلب
ما را در سایت بابا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : just4h بازدید : 11 تاريخ : دوشنبه 18 دی 1402 ساعت: 15:57

از نوشته قبلی تا الان خیلی همه چیز فرق کردههمسر دیگه کارش دور نیست و من دست تنها نیستم. از مهرماه 1401 اومد اینجا و من خیلی راحت شدم مسئولیتام کمتر شددو سال و نیم تمام سختی کشیدم و دیگه داشتم جون به لب میشدم..یادمه روزی که رفت نیکان فقط 14 روزش بود. خلاصه گذشت درسته سخت گذشت ولی بازم گذشت...نتیجه عمل بینی رو هم دوست دارم بعد چندماه و تنفسمم عالی و همه چی خوبه.حدودای بهمن ماه ماشین من رو فروختیم (شایدم دی بود) و دوتا وام گرفتیم و با پس اندازمون یه خونه خیلی نقلی تو ورامین (جایی که پولمون میرسید) خریدیم.ایشالا مقدمه ای بشه برا خرید خونه رویایی. (بعد از اون قضیه کلاهبرداری خونه قبلی ما هیچ ملکی نداشتیم)چالش جدیدهم درخواست پستیه که مدتهاس درگیرشم و اگه تا آخرماه درست بشه خدایا واقعا ممنونتم.تو چندماهه آینده باید سعی کنم ماشینم دوباره بخرم و یه فکرایی هم دارم برای پیجم که بیشتر بتونم ازش کسب درآمد کنم...| دوشنبه بیست و هشتم فروردین ۱۴۰۲| 13:6|خانوم بَس | بابا...ادامه مطلب
ما را در سایت بابا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : just4h بازدید : 31 تاريخ : شنبه 14 مرداد 1402 ساعت: 11:55

باورتون میشه اولین دوره مجازیم رو برگزار کردم و 23 میلیون ازش دراوردم. دقیقا عید تصمیم گرفتم و تیر ماه عملیش کردم 4 ماه طول کشید ولی بالاخره تونستم و بابتش خیلی خوشحالم..

مبلغش اصلا مهم نیس ولی اینکه تونستم ازمهارتی که از بچگی عاشقش بودم یعنی آموزش پول دربیارم خیلی برام لذت بخشه.. ماشالا به خودم:))

بابا...
ما را در سایت بابا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : just4h بازدید : 33 تاريخ : شنبه 14 مرداد 1402 ساعت: 11:55

کلاس اول علی تموم شدسال سختی بودمن بودم و یه بچه هفت ساله و یه کوچولوی‌ زیر دوسالیکی رو میبردم مدرسه (سرویس برقرار نبود) اون یکی مهد کودک با همسری که کارش دور افتاده و همه چیز گردن خودمهخیلی سختی کشیدممخصوصا دوسه ماه اخر که مامانمم نبود و‌ رفته بود شهرشوندعواهام با همسر تمومی نداشت دعواهایی ک میدونستم هیچ نتیجه و راه حلی نداره ولی باید خودمو خالی میکردم بابت اذیتایی ک میشدم. قدردان‌بود ولی من بیشتر میخواستم.. هیچ چی نمیتونس این بار سنگینو رو دوشم سبک کنه. بارها به خودم گفتم با بیوه ها فرقی ندارم. بچه ها که مریض میشدن سخت ترین لحظه ها بود باید خودم تنها میبردمشون دکتر بعد فکر کن سرکارم میرفتم.. رسمی شدم بعد سالهال خیر سرم ولی حقوقم کمتر شد..همه ی اینا که تموم شد به جایزه حسابی به خودم دادمو اون عمل دماغم بود۹ تیر رفتم زیر تیغ و‌برا اولین بار عمل زیبایی رو تجربه کردم. امیدوارم نتیجه مطلوب باشه.. حامد هرچی نباشه تو تک تک تصمیمام همراه و‌پایه س و هیچوقت مانع نمیشه. بابا...ادامه مطلب
ما را در سایت بابا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : just4h بازدید : 56 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 15:52

یه وقتایی به یه جایی میرسی که میفهمی تا خدا برات نخواد نمیشه.. و وقتی اصلا تو فکرش نیستی خدا همه چیو جفت و جور میکنه که بشه! خدایا من این روزا چقد نیاز دارم به این شدنهات.. به این لطف های یهوییت.. من همه چیو سپردم دست خودت دیگه از بنده هات ناامید شدم. خیلی جاها بهم کمک کردی لطف کردی که انتظارشو نداشتم خیلی جاها بهم عزت دادی منو بردی بالا.. خیلی جاها ناامید شدم و فکر کردم دنیا به آخر رسیده ولی تو نذاشتی زمین بخورم.. میدونی این روزا چه چیزایی تو دلم مرده.. میدونی خیلی از مسائل زندگیم اونجور که دلم میخواست پیش نرفت..من بنده ی بدی بودم ولی امتحانمم خیلی سخت پیش رفت. فقط لطف تو بوده که میون اینهمه فشار دوام آوردم شاید هرکی جای من بود نمیتونست تحمل کنه...خسته ام. خیلی خسته ام.. خستگی برجسته ترین حس این روزامه.. روحم خسته ست جسممو هم خودم خسته میکنم تا روحم بیشتر ازین فرسوده نشه تا بتونم دووم بیارم تا بیشتر ازینا فکر وخیال نکنم..خدایا خودت بهتر میدونی چی برام خوبه صلاحم تو چیه ..خودت بساز برام. زندگیم دست خودت اصلا.. خودت کمکم کن. بابا...ادامه مطلب
ما را در سایت بابا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : just4h بازدید : 70 تاريخ : جمعه 10 تير 1401 ساعت: 17:01

...من و تو و پستی بلندیای زندگیمونو یک دنیا خوشبختی

اومدم اینجا بنویسم دیدم همه چیو سپردم دست خودش و خیالم راحت شد...

| پنجشنبه چهارم شهریور ۱۴۰۰| 13:37|خانوم بَس |



بابا...
ما را در سایت بابا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : just4h بازدید : 60 تاريخ : جمعه 10 تير 1401 ساعت: 17:01

زندگی مثل برق و باد میگذره و تغییرات جدید و روزای متفاوت رقم میزنه.پسر ارشدم تا پند روز دیگه رسما کلاس اول رو شروع میکنه و من نقش جدیدی با عنوان اولیای دانش آموز به مسئولیت هام اضافه میشه. فکرشو بکن ! انگار همین دیروز بود خودم دانش آموز بودم.. خیلی با نمکه که الان مامان دانش آموزم.. باید این هفته ببرمش آرایشگاه موهاشو کوتاه کنم و جشن شکوفه ها شرکت کنه عسل مامان.. | دوشنبه بیست و نهم شهریور ۱۴۰۰| 10:13|خانوم بَس | بابا...ادامه مطلب
ما را در سایت بابا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : just4h بازدید : 60 تاريخ : جمعه 10 تير 1401 ساعت: 17:01

امروز دقیقا 33 هفته و یک روزه که گل پسر رو باردارم..بله پسره:)کرونا حسابی داره جولان میده وآینده ی خاصی برا جهان نمیشه متصور بود!افتادیم تو یه پیچ تاریخی عجیب و غریب..کل جهان قرنطینه ان و اقتصاد دنیا بابا...ادامه مطلب
ما را در سایت بابا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : just4h بازدید : 89 تاريخ : شنبه 16 فروردين 1399 ساعت: 21:06

و چه روزهای تلخی رو با خودش اورد نود و هشت...

از پست قبلی تا الان شاید ۵ سال پیر شدم

یعنی میشه یه روز اینارو بخونم و بگم‌چه خوب شد که حل شد؟؟؟

خدایا بازم فقط خودت و خودت..

قربونت برم که تو یه لحظه از اوج به فرود میاری .......

خونه . کلاهبردار . لعنتی ....

بابا...
ما را در سایت بابا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : just4h بازدید : 85 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 16:39

مهربون خدا شکرت...

حالم خیلی خوبه..خیلی خوووووب

(چیزی ک تو مسئله کار دوس داشتم همیشه داره برام اتفاق میفته)

بابا...
ما را در سایت بابا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : just4h بازدید : 93 تاريخ : چهارشنبه 17 بهمن 1397 ساعت: 17:17